ابلاغ ولایت حضرت علی علیه السلام در آیه 67 سوره مائده شرط ابلاغ رسالت

 

 

در ادامه پست قبلی:

 

و لقد انزل الله عز و جل الی { یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک } ( سورة المائده الآیه 67) یعنی فی ولایتک یا علی { و ان لم تفعل فما بلغت رسالته} و لو لم ابلغ ما امرت به من ولایتک لحبط عملی و من لقی الله عز و جل بغیر ولایتک فقد حبط عمله وعد ینجزلی و ما اقول الا قول ربی تبارک و تعالی و ان الذی اقول لمن الله عز و جل انزله فیک.

 

خداوند این آیه را بر من نازل فرمود: « ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده – یعنی درباره ولایت تو ای علی – ابلاغ کن، و اگر این کار را نکنی در واقع رسالت او را ابلاغ نکرده ای » و اگر آنچه از ولایت تو دستور داشتم ابلاغ نکرده بودم تمام رسالتم بی اثر و نابود می شد و هر که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند عملش نابود است. این وعده ای است که برای من حتمی است و من هم چیزی جز  سخن خدا نمی گویم و آنچه می گویم از جانب خدای متعال است که درباره تو نازل فرموده است.

 

 

 

امالی صدوق مجلس 74 حدیث 16

ولایت حضرت علی علیه السلام در آیه 82 سوره طه شرط هدایت

 

در ادامه ی پست قبلی:

 

 والله یا علی ! ما خلقت الا لیعبد { لتعبد} ربک و لیعرف بک معالم الدین و یصلح بک دارس السبیل و لقد ضل عنک و لن یهتدی الی الله عز وجلمن لم یهتد الیک و الی ولایتک و هو قول ربی عز وجل { و انی لغفار لمن تاب و امن و عمل صالحا ثم اهتدی } ( سورة طه الایة 82) یعنی الی ولایتک و لقد امرنی ربی تبارک و تعالی ان افترض من حقک ما افترضه من حقی و ان حقک لمفروض علی من آمن و لولاک لم یعرف حزب الله و بک یعرف عدو الله و من لم یلقه بولایتک لم یلقه بشیء.

 

 

 

ای علی به خدا قسم ! تو آفریده نشدی مگر برای آن که به وسیله ی تو خدا عبادت شود و معالم دین شناخته شود و کهنگی راه ( خدا) اصلاح شود. گمراه واقعی کسی است که از تو گمراه شد و کسی که به تو و ولایت تو هدایت نشود هرگز راهی به سوی خدا ندارد و این است سخن خداوند که « و من هر که را توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد سپس هدایت شود بسیار مورد عفو و آمرزش خود قرار می دهم »  ( سوره طه آیه 82 ) یعنی به ولایت تو هدایت شود . به طور حتم خداوند به من فرمان داده که همان حقی را که برای من مقرر شده برای تو مقرر کنم، حق تو بر هر که به من ایمان آورده واجب است، اگر تو نبودی حزب خدا شناخته نمی شد به وسیله ی تو دشمن خدا شناخته می شود و هر که خدا را با ولایت تو ملاقات نکند دست خالی او را ملاقات کرده است.

 

 

 

ادامه دارد ...

 

 

 

امالی صدوق مجلس 74 حدیث 16

حضرت علی در آیه 58 سوره یونس

 

 

ابی جعفر  محمد بن علی الباقر عن ابیه عن جده علیهم السلام قال:

 

خرج رسول الله صلی الله علیه و آله ذات الیوم و هو راکب و خرج علی علیه السلام و هو یمشی فقال له:

یا اباالحسن! اما ان یترک و اما ان تنصرف فان الله عز و جل امرنی ان ترکب اذا رکبت و تمشی اذا مشیت و تجلس اذا جلست الا ان یکون حد من حدود الله لابد لک من القیام و القعود فیه و ما اکرمنی الله بکرامة الا و قد اکرمت بمثلها و خصنی بالنبوة و الرسالة و جعلک ولیی فی ذلک تقوم فی حدوده و فی صعب اموره.

والذی بعث محمدا بالحق نبیا ما آمن بی من انکرک و لا اقر بی من جحدک و لا آمن بالله من کفر بک و ان فضلک لمن فضلی و ان فضلی لک لفضل الله و هو قول ربی عز و جل{  قل بفضل الله و برحمة فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون } ( سوره یونس الایة 58 ) ففضل الله نبوة نبیکم و رحمة و ولایة علی ابن ابی طالب فبذلک قال بالنبوة و الولایة « فلیفرحوا » یعنی الشیعة. « هو خیر مما یجمعون » یعنی : مخالفیهم من الاهل و المال و الولد فی الدار الدنیا.

 

 

امام باقر علیه السلام از اجداد پاکش در مورد امام علی علیه السلام می فرماید:

 

روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سوار بر مرکبی از خانه خارج شد . علی علیه السلام نیز پیاده به راه افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود:

 

ای علی! یا تو هم سوار شو یا برگرد. زیرا خدا به من دستور داده که اگر من سواره ام تو هم سواره شوی اگر من پیاده ام تو هم پیاده باشی اگر نشسته ام تو هم بنشینی جز در مواردی که حدی از حدود الهی تو را ناگزیر به نشست و برخاست کند. خدا به من کرامتی نداده مگر این که مانند آن را به تو هم داده است مرا به پیامبری و رسالت برگزیده و تو را ولی من ساخته که حدود آن را به پا داشته و مشکلات سخت آن را حل کنی.

 

سوگند به خداوندی که محمد را به حق به پیامبری برانگیخته! کسی که تو را انکار کند به من ایمان نیاورده است و آن که  ( ولایت تو را منکر شود) به پیامبری من اقرار نکرده است و آن که کافر به تو باشد به خدا ایمان نیاورده است، فضل تو از فضل من است و فضل من از فضل خداست. و این سخن خداست که می فرماید: « بگو: باید منحصرا به فضل و رحمت خدا شادمان شوند که آن بهتر است از آنچه اندوخته می کنند » پس مقصود از فضل خدا ، نبوت پیامبر شماست و مقصود از رحمت او، ولایت علی بن ابی طالب است و مقصود از کسانی که باید شادمان شوند شیعیان می باشند و این که فرمود: « آن بهتر است از آنچه اندوخته می کنند » یعنی: از آنچه مخالفین – از اهل و مال و فرزند در دنیا – جمع می کنند.

 

 

ادامه دارد ...

 

امالی صدوق مجلس 74 حدیث 16

حضرت علی علیه السلام در آیه 7 سوره رعد

 

قال علی علیه السلام:

 

ما نزلت من القرآن آیة الا و قد علمت این نزلت و فی من نزلت و فی ای شیء نزلت و فی سهل نزلت او فی جبل نزلت.

قیل: فما نزل فیک؟

فقال: لولا انکم سألتمونی ما اخبرتکم نزلت فی الآیة { انما انت منذر و لکل قوم هاد } ( سورة رعد الآیه 7)

فرسول الله صلی الله علیه و آله المنذر و انا الهادی الی ما جاء به.

 

 

امام علی علیه السلام فرمود:

آیه ای از قرآن نازل نشد مگر آن که می دانم کجا نازل شده درباره چه کسی نازل شده در چه موضوعی آیا در کوه یا دشت نازل شده است.

 

عرض شد: درباره خود شما چه آیه ای نازل شده؟

 

فرمود: اگر نمی پرسیدید ، چیزی نمی گفتم . درباره ی من این آیه نازل شده « تو تنها هشدار دهنده ای و برای هر قومی هدایتگری است » (سوره رعد آیه 7) . پس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هشدار دهنده است و من هدایتگر به آنچه او آورده است می باشم.

 

امالی صدوق مجلس 46 حدیث 13

حضرت علی علیه السلام در آیه 53 سوره یونس

 

... عن ابی عبدالله صادق عن ابیه علیهم السلام:

 

فی قول الله تبارک و تعالی:

 

{ و یستنبئونک احق هو قل ای و ربی انه لحق }  ( سورة یونس الآیة 53 )

 

قال: یستنبئک یا محمد! اهل مکه عن علی بنن ابی طالب علیه السلام امام هو؟ قل: ای و ربی انه لحق.

 

 

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

 

امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه که می فرماید: « ( ای پیامبر) از تو خبر می گیرند که آیا این موضوع حق است؟ بگو: آری سوگند به پروردگارم آن حق است. » سوره یونس ایه 53

 

فرمود:

 

یعنی ای محمد! اهل مکه از تو خبر می گیرند که آیا علی، امام است؟ بگو : آری به خدا سوگند او امام و حق است.

 

 

امالی صدوق مجلس 96 حدیث 7

حضرت علی علیه السلام در آیه 130 سوره صافات

  

عن الصادق جعفر بن محمد عن ابیه عن آبائه عن علی علیه السلام:

 

فی قوله عز و جل: ( سلام علی آل یاسین ) { سورة الصافات الآیة 130 }

 

قال: یاسین محمد صلی الله علیه و اله وسلم و نحن آل یاسین.

 

 

 

امام صادق علیه السلام از پدران گرامی اش نقل می کند:

 

امام علی علیه السلام در تفسیر « سلام علی آل یس » ( سوره صافات آیه 130 ) فرمود:

 

مقصود از یاسین محمد صلی الله علیه و اله وسلم و ما آل یاسین هستیم.

 

امالی صدوق مجلس 72 حدیث 1.

حضرت علی علیه السلام در آیه 43 سوره رعد

 

 

 

حدثنا ابن المتوکل عن محمد بن العطار عن ابن عیسی عن القاسم عن جده عن عمرو بن مغلس عن خلف عن عطیة العوفی عن ابی سعید الخدری قال:

 

سألت رسول الله صلی الله علیه و اله عن قول الله شأنه: ( قال الذی عنده علم من الکتاب ) {سورة النمل الآیة 40}

قال : ذاک وصی اخی سلیمان بن داود

فقلت له: یا رسول الله ! فقول الله عز و جل : ( قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب ) ؟ { سورة الرعد الآیة ۴۳}

قال: ذاک اخی علی بن ابی طالب علیه السلام.

 

ابوسعید خدری گوید:

 

از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله درباره این آیه که می فرماید: « گفت آن کسی که نزد او مقداری از علم کتاب بود» سوال کردم.

 

فرمود : آن شخص وصی و جانشین برادرم سلیمان بن داود بود.

 

عرض کردم: ای پیامبر خدا! پس مقصود خداوند از این آیه « بگو گواهی خداوند و گواهی کسی که همه ی علم به کتاب نزد اوست ، بین من و شما کفایت می کند.» کیست؟

 

فرمود: منظور از آن برادرم علی ابن ابی طالب علیه السلام است.

 

 

امالی صدوق مجلس 83 حدیث 3

حضرت علی علیه السلام در آیه 12 سوره یس

 

 

حدثنا احمد بن محمد الصائع العدل عن عیسی بن محمد العلوی عن احمد بن سلام الکوفی عن الحسین بن عبدالواحد عن حرب بن الحسن عن احمد بن اسماعیل بن صدقة عن ابی الجارود عن ابی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام قال:

 

لما نزلت هذه الآیة علی رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم ( و کل شیء احصیناه فی امام مبین ) {سوره یس الآیة 12} قام رجلان من مجلسهما فقالا: یا رسول الله هو التوراة؟

قال: لا

قالا: فهو الانجیل؟

قال: لا.

قالا: فهو القرآن؟

قال: لا

قال: فاقبل امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام فقال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: هو هذا، انه الامام الذی احصی الله تبارک و تعالی فیه علم کل شیء.

 

 

امام باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که این آیه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد که « ما همه چیز را در امام مبین ضبط کرده و برشمرده ایم» فورا دو نفر برخاستند و پرسیدند: ای پیامبر خدا! آیا آن در تورات است؟

فرمود: نه

گفتند: آیا انجیل است؟

فرمود: نه

گفتند: آیا قرآن است؟

فرمود: نه

در همین هنگام امیرالمومنین علی علیه السلام از راه رسید. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: « امام مبین » همین است که خداوند علم هرچیزی را در او ضبط و شماره کرده است.

 

امالی صدوق ، مجلس 32 ، حدیث 5

حضرت علی علیه السلام در آیه 55 سوره مائده

 

 

اخبرنی علی بن حاتم عن احمد الهمدانی عن جعفر بن عبدالله المحمدی عن کثیر بن عیاش عن ابی الجارود عن ابی جعفر علیه السلام:

 

فی قول الله عز و جل " انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا... " ( سورة  مائده (5) آیه 55)

 

قال : ان رهطا من الیهود اسلموا منهم عبدالله بن سلام اسد  ثعلبه ابن یامین و ابن صوریا فاتوا النبی صلی الله علیه و آله فقالوا: یا نبی الله ان موسی علیه السلام اوصی الی یوشع بن نون فمن وصیک؟ یا رسول الله و من ولینا بعدک؟ فنزلت هذه آیة { انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکاة و هم راکعون } 

ثم قال رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم : قوموا.

فقاموا فاتوا المسجد فإذا سائل خارج

فقال: یا سائل! اما اعطاک احد شیئا؟

قال : نعم هذا الخاتم.

قال من اعطاکه؟

قال اعطاکه ذلک الرجل الذی یصلی.

قال : علی ای حال اعطاک؟

قال: کان راکعا

فکبّر النبی صلی الله علیه و آله و کبّر المسجد. فقال النبی صلی الله علیه و آله: علی بن ابی طالب ولیکم بعدی.

 

امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه که می فرماید:

« ولی و سرپرست شما فقط خدا و پیامبر او و کسانی که ایمان آوردند ...می باشند» سوره مائده آیه 55

 

فرمود: عده ای از یهودیان از جمله: عبدالله بن سلام ، اسد، ثعلبه، ابن یامین و ابن صوریا مسلمان شده خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  رسیدند و عرض کردند : ای پیامبر خدا! حضرت موسی علیه السلام، یوشع بن نون را وصی و جانشین خود کرده، وصی و جانشین شما کیست؟ چه کسی پس از شما سرپرست ماست؟

در جواب آنها این آیه نازل شد که: « ولی و سرپرست شما فقط خدا و پیامبر او و کسانیکه ایمان آوردند می باشند همان ها که نماز را برپا داشته و در حال رکوع صدقه می دهند»

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برخیزید ( تا به مسجد رویم) .

وقتی به مسجد رسیدند دیدند فقیری از مسجد بیرون می آید پیامبر از او پرسیدند : آیا کسی به تو چیزی نداد؟

عرض کرد: اری این انگشتری را.

فرمود: چه کسی آن را به تو داد؟

عرض کرد: این مردی که نماز می خواند.

فرمود: در چه حالی انگشتر را به تو داد؟

عرض کرد در حال رکوع بود.

پیامبر تکبیر گفت و اهل مسجد تکبیر گفتند.

آن گاه حضرت فرمود: پس از من علی بن ابی طالب ولی و سرپرست شماست.

 

 

امالی صدوق، مجلس 26 حدیث 4